در آغاز قرن بیستم، ایران تحت سلطه سلسله قاجار با اقتصاد کشاورزی و سنتی اداره میشد. صنایع دستی و تولید کوچک، بخش عمده فعالیتهای اقتصادی را تشکیل میداد و کارخانههای مدرن بسیار محدود بودند. ضعف زیرساختها، نبود نیروی انسانی ماهر و تعرفههای پایین کالاهای وارداتی، رشد صنعتی کشور را محدود میکرد. در این میان، رقابت استعماری بین روسیه و بریتانیا، استقلال اقتصادی ایران را تهدید میکرد و اصلاحات مشروطه (۱۹۰۵–۱۹۱۱) نتوانست تغییرات ساختاری لازم را ایجاد کند.
انقلاب صنعتی در ایران به شکل گسترده و نظاممند در دوره رضاشاه پهلوی (۱۹۲۵–۱۹۴۱) آغاز شد. هرچند ایران نسبت به اروپا و سایر کشورهای صنعتی دیرتر وارد مسیر صنعتیسازی شد، اما این دوره نقطه عطفی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور محسوب میشود. رضاشاه با تمرکز قدرت، اصلاحات زیرساختی و سیاستهای اقتصادی حمایتگرایانه، زمینهای را فراهم کرد که تحولات صنعتی بتوانند شکل بگیرند و اقتصاد ایران وارد مرحلهای جدید شود.
وضعیت ایران پیش از صنعتیسازی
در آغاز قرن بیستم، ایران تحت سلطه سلسله قاجار با اقتصاد کشاورزی و سنتی اداره میشد. صنایع دستی و تولید کوچک، بخش عمده فعالیتهای اقتصادی را تشکیل میداد و کارخانههای مدرن بسیار محدود بودند. ضعف زیرساختها، نبود نیروی انسانی ماهر و تعرفههای پایین کالاهای وارداتی، رشد صنعتی کشور را محدود میکرد. در این میان، رقابت استعماری بین روسیه و بریتانیا، استقلال اقتصادی ایران را تهدید میکرد و اصلاحات مشروطه (۱۹۰۵–۱۹۱۱) نتوانست تغییرات ساختاری لازم را ایجاد کند.
آغاز صنعتیسازی تحت رضاشاه
با به قدرت رسیدن رضاشاه، پروژه مدرنسازی ایران جدیتر دنبال شد. او با هدف ایجاد اقتصاد ملی و کاهش وابستگی به قدرتهای خارجی، اقدامات متعددی را در زمینه زیرساختها و صنعت انجام داد:
-
راهآهن سراسری ایران: پروژهای که خلیج فارس را به دریای خزر متصل کرد و یکپارچگی بازار داخلی را تسهیل نمود.
-
تأسیس کارخانهها: در دهه ۱۹۳۰، بیش از ۲۶۰ کارخانه دولتی و خصوصی در حوزههایی مانند نساجی، شکر، سیمان، شیشه و کبریت تأسیس شد که حدود ۴۸ هزار نفر را به کار گرفتند.
-
سیاستهای حمایتگرایانه: تعرفههای بالا، انحصارات دولتی و یارانهها برای حمایت از صنایع داخلی اجرا شد.
این اقدامات نه تنها اقتصاد، بلکه ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد. تأسیس مدارس سکولار، دانشگاه تهران و تشویق حضور زنان در فضاهای عمومی نمونههایی از این تغییرات بودند، هرچند با مقاومت گروههای سنتی و مذهبی مواجه شدند.
محدودیتها و چالشها
با وجود پیشرفتهای صنعتی، وابستگی به حمایتهای دولتی، نبود نهادهای مالی مدرن و تمرکز قدرت در دولت، توسعه بخش خصوصی را محدود میکرد. صنعت نفت، هرچند بزرگترین منبع اقتصادی کشور بود، به دلیل مالکیت خارجی و تمرکز جغرافیایی، تأثیر گستردهای بر دیگر صنایع نداشت. همچنین، سیاستهای اجتماعی مدرنسازی با مقاومتهای فرهنگی همراه بود که نشاندهنده شکاف بین اهداف مدرنیزاسیون و واقعیتهای اجتماعی ایران بود.
دستاوردها و اهمیت تاریخی
با همه محدودیتها، دوره رضاشاه پایههای صنعتیسازی مدرن ایران را بنا نهاد و زیرساختهایی ایجاد کرد که دههها بعد نیز تأثیرگذار بودند. این دوره، با اصلاحات زیرساختی، توسعه کارخانهها و سیاستهای حمایتگرایانه، نقطه عطفی در مسیر مدرنیزه شدن اقتصاد و جامعه ایران محسوب میشود.
برای مطالعه ادامه مقاله و جزئیات بیشتر درباره پروژههای صنعتی و تحولات اقتصادی این دوره، به منبع اصلی مراجعه کنید.
منبع: مجله ازهیچ
- ۵ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر